تولـد ـآرمیتـآ
قربون اون ذوقت برم ....دس میزدی وجیق میزدی از خوشحالی... اینم کیکیه که دَدی واسش گرفته بودوچند روز بعد اومد خونمون با دایی حامد و مامان واسه جوجویی عاشق بادکنکه اینقد با بادکنکاش بازی کرد اصلا خسته نشد... قـربـونـش برَم الهـی مث ِفـرشته ـهـآس :* عکسای دیگه دخملم یه کم به فکر ما باشید بابا دستم شکست ولم کن می خوام برقصم.. وای خدا ولم کنید نمی خوام عکس بگیرم ............... آرمیتا در حال گربه کردن .خسته شده بود نانازی.. چقد تکون خورد تا مایه عکس گرفتیم !! تا ولش میکنیم انگشتاش کیکو میخوره آرمیتا که کیک نمیخواد انگشتاشگش...
نویسنده :
♥ مآمآنـے
18:30
بدون عنوان
سلام دخمل خوشگلم.. امسال اولین سالیه که آرمیتا نانازی ما با من وبابا محمدتوی سال تحویل حضور داره البته سال گذشته خوشگلم یه روز بعد از سال تحویل ازآسمون به زندگی ما قدم گذاشت فرشته کوچلوی ما باحضورش خوشبختی ما رو شیرینتر کرد وبهشت رو روی زمین به ما با وجودش هدیه کرد ....فقط بدون عاشقتیم عسلی مازنده ایم وبا جود تو سرشار از خوشبختی جوجوی نازما..... ...
نویسنده :
♥ مآمآنـے
19:11
عسل خانومی مشغول خراب کاری سفره هفت سین و بهم می ریخت آخرم سیب و ورداشت
سآل نو مبارکـ :)
رفتیم بیرون واسه گردش حالادخمل مامانی داره بازی میکنه
این سنجاب کوچولو رو درخت دنبال چی میگرده ...
نویسنده :
♥ مآمآنـے
19:15
اینم شکلای مختلف خواب نازم.... مثلا برنامه کودک نگاه میکرد ...!!!
اینم عکسایی از ژسای کوچلومون....
شیطون ِ مـآ
اینم یه عکس دیگه خانوم خانوما..... من وبابایی رفتیم خرید که آرمیتا خانوم طبق معمول مغازرو روسرش گذاشت الان رو میز دراز کشیده ... ...
نویسنده :
♥ مآمآنـے
19:28
آرمیتا داره میره تفریح..
قلب.......... خدایا چشامو می بندم حاجتمو بده....... گل باغ زندگی ما ........ این چیه چه جورابیه آخ؟ه چرا روش دوغ ریخته من چی کار کنم.... غذا که به من ندادین این دوغ وبدین که ببینم چه مزه ایه ...این دوغ مال کجانوشته....ایرانیه...به به.... چرااااااواسه من عینک دودی نمی خرین منم دوس دارم عینک مگسی بخرم .....مد آخه.... خودم تنهایی نشستم ... جدیدا عادت کرده تو ماشین وایسته بیرون ونگاه کنه هر کاریش می کنم نمی شینه هی وامیسته.......... آرمیتا د...
نویسنده :
♥ مآمآنـے
19:23